بر این اساس و با توجه به آرامش نسبی که پس دوران فتوح در سرزمینهای اسلامی حاکم شده بود، خلفا اقداماتی برای سر و سامان دادن به امور اداری صورت دادند. بسیاری از این اقدامات در زمان خلیفه دوم و بویژه با راهنمایی حضرت علی (علیه السلام)، صورت گرفت. از جمله این اقدامات بود:
1. تقسیم سرزمین به واحدهای سیاسی کوچکتر و معین و تعیین فرماندار برای یک؛ 2. تعیین مساحت و اندازهگیری سرزمین، به ویژه نواحی حاصلخیز، برای برآورد تقریبی مقدار درآمد سالانه آنها؛ 3. وضع تقویمی جدید برای استفاده در زمینهای کشاورزی؛ 4. یکسانسازی مقیاسها، واحدهای وزن و حجم و مساحت؛ 5. یکسانسازی مسکوکات و رواج اوراق بهادار و البته عوامل متعددی از این دست.
دیوان خراج یا استیفا: یکی از نخستین دیوانهای تشکیل شده در اسلام و یکی از مهمترین آنها به شمار میرود. وظیفه این دیوان سرپرستی بخش بزرگی از امور مالی سرزمینهای اسلامی بود. در این دیوان فهرستی وجود داشت که اموال و داراییهای سرزمین اسلامی در آن نوشته میشد. چگونگی گردآوری خراج از سرزمینها، حواله کردن آنها به مرکز خلافت، چگونگی تقسیم آن بین مسلمانان، و رتبهبندی مسلمانان برای تعیین خراج دریافتی از جمله وظایف این دیوان بود. با گسترش سرزمینهای اسلامی و آشنا شدن مسلمانان با روشهای اقتصادی دیگر، از جمله انواع روشهای بهرهبرداری از زمین، به مرور ایام وظایف دیوان خراج نیز گستردهتر و پیچیدهتر میشد. در سرزمینهایی که این دیوان به نام دیوان استیفا نامیده میشد، سرپرست آن مستوفی، مستوفی خاصه یا مستوفیالممالک نام داشت. در ایران تا سده دوازده یعنی تا هنگام آشنا شدن ایرانیان با مبانی تمدن جدید و تغییر ساختار اداری کشور به تقلید از غرب، این نهاد وجود داشت و به کار خود ادامه میداد.
دیوان برید: از جمله وظایف این دیوان خبررسانی، انتقال فرمانها و اخبار از اطراف و اکناف سرزمین به مرکز خلافت و اعمالی از این دست بوده است. با توجه به اهمیت بسیار زیاد خبردار شدن از اتفاقاتی که در اطراف و اکناف سرزمین روی میداد، به مرور زمان وظیفه خبررسانی و در شکل رشد یافتهتر و پیچیدهتر وظیفه جاسوسی از نقاط مختلف بر عهده این دیوان نهاده شد. از دیگر سو، برای تسریع در امر خبررسانی و آگاه شدن از اتفاقاتی که در اقصی نقاط سرزمین اسلامی میافتاد، خلافت اسلامی به طراحی و ساخت شبکه گستردهای از راهها، و در عین حال، برپایی کاروانسراهایی در نقاط مختلف اقدام کرد. در هر کدام از این کاروانسراها همیشه تعدادی است تیزرو حاضر و آماده وجود داشت تا به محض رسیدن یک پیک از مسافتی دور به یکی از آنها، اسب او با اسب تازه نفسی تعویض شود و پیک بدون معطلی به راه خود ادامه دهد.
دیوان انشاء: مهمترین وظیفه این دیوان تنظیم و ارسال نامههای دولتی، بهویژه فرمانهای خلیفه مسلمین به سراسر نقاط قلمرو عالم اسلام بود.
دیوان جِیش: این دیوان که به نام دیوان جُند نیز نامیده شده، در آغاز پیدایش، سرشماری و تهیه فهرستی از نام مردانی بود که در جنگهای صدر اسلام شرکت میکردند؛ تا با در دست داشتن آماری صحیح از آنها هزینه بیتالمال مسلمین بررسی شده و میزان سهم هر یک از مردم از بیتالمال روشن شود. به مرور زمان بر وظایف این دیوان نیز اضافه شد. سرپرستی امور لشکری مسلمین، تهیه انواع آمارها از تعداد جنگاوران، تعداد کشتهشدگان، زخمیان و وظیفه وجوه پرداختی به هر کدام از جنگاوران از وظایف این دیوان بود و سرپرست این دیوان "ناظرالجیش" نامیده میشد.
دیوان بیتالمال: این دیوان در آغاز تنها محل خاصی برای نگهداری اموال منقولی بود که از محل خراج یا جزیه یا درآمدهای دیگر بدست میآمد و باید بین مسلمین تقسیم میشد. دیوان بیتالمال درآمدها و مصارف مشخصی داشت. در یک تقسیمبندی کلی، درآمدهای این دیوان به سه دسته (فیء)، (غنیمت) و صدقه تقسیم میشد. مصارف آن نیز عبارت بود از تهیه نیازمندیهای مردم و بالا بردن سطح زندگی مسلمانان. در مراتب بعدی بیتالمال به مصرف حقوق رزمندگان اسلام، تهیه اسلحه آنان، اداره زندگی فقرای مسلمان و آزادسازی اسیران مسلمان و مانند اینها میرسید.
برخی از دیوانهای کوچکتر و وظایف آنها عبارتند از:
دیوان نفقات: بررسی هزینهها و حسابهای مالی کارکنان دولت و برخی دیوانهای کوچکتر زیردستی خود.
دیوان اقطاع: بررسی و نظارت بر اداره زمینهای حاصلخیزی بود که از سوی مرکز خلافت برای کشت و کار در اختیار افراد گذاشته شده است.
دیوان عرض: تشکیلات این دیوان دفتری بود که مربوط به سپاهیان میشد و اسامی آنان در دفتری نوشته میشد تا در موقع لزوم از سرنوشت آنان آگاهی حاصل شود.
دیوان العمائر یا دیوانالابنیهالمعموره: وظیفه این دیوان بررسی عمر ساختمانها و بازسازی آنها و آبادان بودن همیشگی ساختمانهای شهر بود.
دیوان مظالم: وظیفه این دیوان رسیدگی به شکایات و کیفرخواستهای طرح شده از سوی مردم و رئیس آن قاضی نام داشت.
2. خراج
خراج همواره یکی از مهمترین منابع درآمد در سرزمینهای اسلامی و برای خلافت اسلامی بوده است. مسئله مهمی که بر سر چگونگی اخذ خراج از زمینهای ایران و دیگر زمینهایی که در جریان فتوحات به دست مسلمانان افتاده بود، وجود داشت و آن موضوع روشن شدن ماهیت شرعی چگونگی اخذ مالیات از این زمینها بود. بر اساس نظر پارهای از فقهای صدر اسلام زمینهایی که در جریان فتوحات و بهوسیله جنگ به دست نیروهای مسلمان افتاده بود، جزء غنیمت محسوب شده و باید بین لشکریان مسلمان تقسیم میشد. اما این موضوع مشکلات چندی را در پی داشت. از جمله اینکه لشکریان مسلمان را از پرداختن به امور لشکری و همراهی سپاه اسلام باز میداشت. بر این اساس در مرکز خلافت اسلامی در نهایت پس از تشکیل جلسات متعدد تصمیم گرفته شد که زمینهای ممالک مفتوحه در اختیار کسانی قرار گیرد که تا پیش از این بر روی آنها کار میکردند، گذاشته شود و در عوض سالانه مبلغی به عنوان مالیات زراعی یا خراج از آنها گرفته شود.
3. حِسبه
برای بهدست گرفتن مقام اجرای حِسبه، شرایط خاصی وضع شد و البته بحثهای فقهی عمیقی نیز برای تبیین این شرایط در گرفت. به طور کلی این شرایط را میتوان به سه دسته 1.عادل بودن؛ 2.رسیدن به درجه اجتهاد؛ 3. مرد بودن تقسیم کرد. وظایف محتسب را میتوان به این موارد کلی دستهبندی کرد: 1. نظارت بر بازارها و حِرَف؛ 2. نظارت بر اخلاق عمومی جامعه؛ 3. نظارت بر قیمتها و ترازوها؛ 4. نظارت بر اجرای عبادات مردم؛ 5. نظارت بر راهها و ساختمانها؛ 6. وظایف قضایی محدود مانند کمفروشی و حیله در فروش؛ 7. وظایف موردی و متفرقه.
حِسبه به منزله نهادی نظارتی، مسئله باریک و بسیار حساسی نیز بوده است. بررسی جایگاه حِسبه در میان افراد و نقش نظارتی آن در شئون زندگی مردم، اگر چه آن را نهادی نظارتی معرفی میکند، اما نداشتن موقعیت اجرایی حِسبه را نیز باید بر آن افزود. محتسب فقط وظیفه نظارت بر اجرای قوانین اسلامی را داشته و در موقعیتی نبوده است که بتواند خطاکاران را تنبیه کند و به مجازات برساند.
افرادی که در شهرهای مختلف عالم اسلام عهدهدار مسئولیت حِسبه بودهاند، محتسب یا ولی حِسبه نامیده میشدند.
آثار و کتابهایی که درباره این نهاد نوشته شده به دو دسته تقسیم میشوند: یک دسته آثاری که جامعیت عام داشته و در کنار دیگر بحثهایی که درباره تشکیلات سرزمینهای اسلامی میشده، بخشی نیز به حِسبه اختصاص مییافته و در دسته دوم کتابهایی قرار دارند که بهویژه درباره حسبه نوشته شده است. از میان آثار دسته نخست میتوان از کتابهای احکامالسلطانیه نوشته ماوردی، و نیز احیاء علومالدین غزالی، و از آثار دسته دوّم نیز میتوان از کتاب محاکم القربه فی احکامالحسبه نوشته عبدالرحمان شیزری و کتاب الحسبه فی الاسلام از ابن تیمیه یاد کرد.